سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون سختى به نهایت رسد ، گشایش در رسد ، و چون حلقه‏هاى بلا سخت به هم آید ، آسایش در آید . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :7
کل بازدید :148995
تعداد کل یاداشته ها : 101
103/1/30
7:42 ص
موسیقی

واقعیت هایی در مورد شهید پلارک

در گفتگویی که با همرزم شهید داشتیم متوجه اطلاعاتی شدم که در کمتر جایی به آن اشاره شده است.

حاج حسین اسدالهی همرزم شهید احمد پلارک که تا چند ساعت قبل از شهادت سید احمد با شهید بود میگوید شهید پلارک رزمنده بود وجانشین فرمانده گردان بود در آخرین عملیاتی که شرکت میکنند سید احمد اطلاعات مربوط به عملیات را به همرزمان میدهد و میگوید که تا کجا در کنارشان هست و در همان عملیات در گردان عمار شهید میشود در میدان نبرد .مطالبی که مربوط به عطری بودن مزار شهید هست از نظر حاج حسین خیلی عادی است چون هم سید است فرزند حضرت زهرا وهم با اخلاص ومرامی که سید احمد داشت این مسئله چیز غیرعادی نیست عنایتی از خدای قادر .

شبی ولادت بود گفت باهم جمع شیم ومولودی بخوانیم گفتیم آخه کسی نیست که برای ما بخواند گفت حالا شما بچه هارا جمع کنید .پشت خاکریز یودیم نمیشد بیشتر از 4-5نفر جمع شد.جمع شدیم و شروع کرد به خوندن مولودی فکرش را هم نمیکردیم سید بخواهد برای ما مولودی بخواند.همه فکر ودغدغه اش این بود که چه کاری میتواند برای کمک به بقیه انجام دهد اخلاص خاصی داشت عطری بودن مزار شاید جواب یکی از اخلاص های سید باشد ،اگر فطمه زهرا یه لحظه برای دیدن فرزندش آمده باشد بعید نیست بوی عطری از خود به جا گذاشته باشد .به هرحال دلیل این مسئله را فقط خدا میداند وبس .

خیلی وقت ها بهتره دنبال چرایی مسائل واتفاقات نباشیم بهتره روی تاثیر آنها متمرکز بشیم .همانطور که میگویند رو ذات خدا تفکر نکنید روی صفات خدا تفکر کنید که راه گشا ست.

امید وارم روح شهید از ما راضی باشد واز این که مطلبی که صحت نداشته در وبلاگ قراردادیم مارا ببخشد.

اگر دنبال برکات شهدا در زندگی روز مره خودمون باشیم یا از برکاتی که نسبت به خانواده شون دارند خبردار بشیم شاید عطری بودن مزار شهید چیز غیر عادی نباشه.

 

 

 

شهید سید احمد پلارک در یکی از پایگاه های زمان جنگ ، به عنوان یک سرباز معمولی کار میکرد . او همیشه مشغول نظافت توالت های آن پایگاه بوده و همیشه بوی بدی بدن او را فرا میگرفت . تا اینکه در یک حمله هوایی هنگامی که او در حال نظافت بوده ، موشکی به آنجا برخورد میکند و او شهید و در زیر آوار مدفون میشود .

بعد از بمب باران ، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و شهیدان بودند ، متوجه میشوند که بوی شدید گلابی از زیر آوار می آید .

وقتی آوار را کنار میزدند با پیکر پاک این شهید روبرو میشوند که غرق در بوی گلاب بود .

هنگامی که پیکر آن شهید را در بهشت زهرا تهران ، در قطعه 26 به خاک میسپارند ، همیشه بوی گلاب تا چند متر اطراف مزار این شهید احساس میشود و نیز سنگ قبر این شهید همیشه نمناک میباشد بطوریکه اگر سنگ قبر شهید پلارک رو خشک کنید ، از اونطرف سنگ خیس میشه و گلاب ازش بیرون میاد.

 به کسی می گویند که ملائکه غسلش داده‌ باشند . در تاریخ اسلام آمده که حنظله غسیل الملائکه که از یاران جوان پیامبر بود ، شب قبل از جنگ احد ازدواج می کند و در حجله می خوابد . فردا صبح ، زمانی که لشکر اسلام به سمت احد حرکت می ‌کرد ، برای رسیدن به سپاه بسیار عجله کرد و بنابراین نرسید که غسل کند . او در این جنگ شهید شد و ملائکه از طرف خدا آمدند و او را با آب بهشتی غسل دادند . پیکر او بوی عطر گرفته بود که بعد پیامبر بالای پیکر او آمد و از این واقعه خبر داد . حالا گفته می شود شهید احمد پلارک عزیز هم اینچنین است و برای همین است که همیشه قبر او خوشبو و عطرآگین است .

 کسایی که زیاد بهشت زهرا می‌رن، بهش میگن شهید عطری.
خیلی‌ها سر مزار شهید سید احمد پلارک نذر و نیاز می‌کنن و از خدای او حاجت و شفاعت می‌خوان

 ?-*شهید پلارک از زبان مادرش** در 13 سالگی تا به هنگام شهادت 23 سالگی نماز شبش ترک نگردیده بود. شبهای بسیاری سر بر سجده عبادت با خدای خود نجوا می کرد و اشک می ریخت... اشکهای شهید سید احمد پلارک امروز رایحه معطری است که انسانها را تسلیم محض اراده و قدرت آفریدگارش میکند


87/6/10::: 8:21 ع
نظر()
  
  

سید احمد پلارک

فرزند سید عباس متولد 1344 تهران و اصالتاً تبریزی است. در سال66عملیات کربلای 8در شلمچه به شهادت رسید.

در 6سالگی پدر را از دست داد و چون تک پسر خانواده بود علاوه بر تحصیل، بار مسئولیت خانواده نیز بر عهده او افتاد و تن به کار داد و توانست خواهرانش را در ازدواج یاری دهد. او در خیابان ایران میدان شهدا و در محله‌ای مذهبی زندگی می‌کرد. مسجد حاج آقا ضیاء آبادی (علی بن موسی الرضا(ع) ) مأمن همیشگی‌اش بود. اگر چه او از بچگی نمی‌شناختم اما از سال 63رفاقتمان شدیدتر شد. وی دائماً به منطقه می‌رفت و من از سال 65به او ملحق شدم و از نزدیک همراهیش نمودم. او فرمانده آ ر پی چی زنهان گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول (ص) بود. احمد مثل خیلی از شهدای دیگه بود. به مادرش احترام می‌گذاشت، به نماز اول وقت اعتقاد داشت، نماز شبش ترک نمی‌شد. همیشه غسل جمعه می‌کرد. سوره‌ی واقعه رو می خوند و... اما این که چرا مزارش خوشبو شده و دو سه بار هم که سنگش رو عوض کردن باز هم خیلی از نیمه شب‌ها خصوصاً تابستون‌ها فضا رو معطر می‌کند به نظر من یه دلیلی داره...

سید احمد یه مادر داره که هنوزم زنده است. خدا حفظش کند. خیلی مؤمنه واهل دله. معروف بود که تو قنوت نماز از لباش آبی می‌ریخت که معطر بود. بعضی از زن‌ها می‌گفتند ما با چشم خودمون این مسئله رو دیدیم. امّا یه عده اونقدر با طعنه و کنایه‌ها شون پیرزن رو اذیت کردن که بنده‌ی خدا گوشه‌نشین شده ...

فکر می‌کنم خدا خواست با خوشبو کردن مزار احمد قدرتش رو به اون‌ها نشون بده ... تازه خیلی‌ها هم از احمد حاجت می‌گیرن.


87/6/9::: 3:58 ع
نظر()